می خواستم زندگی کنم در را بستند می خواستم ستایش کنم گفتند خطرناک است می خواستم عاشق شوم گفتند گناه است می خواستم گریه کنم گفتند بهانه است می خواستم بخندم گفتند دیوانه است به راستی سخن گفتم گفتند بیهوده است پس فریاد زدم...زندگی را نگه دارید می خواهم پیاده شوم
گفتی تا آخر دنیا باهاتم حالا می فهمم که چرا همش می گفتی دنیا دو روزه
غلط است هرکه گوید دل به دل راه دارد ... دل من زغصه خون شد دل تو خبر ندارد
دل آدمها به ندازه حرف هاشون بزرگ نیست ولی حرفی که از ته دل باشه می تونه آدم بزرگی بسازهپ
گفتمش دل می خری؟ پرسید چند؟گفتمش دل مال تو تنها بخند خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز امدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود
عشق یعنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مستی و دیوانگی... با جهان بیگانگی.. شب نخفتن تا سحر .. سجده با چشمان تر ...سر به در اویختن ..اشک حسرت ریختن .. در جهان رسوا شدن ...سست و بی پروا شدن ....سوختن و ساختن زندگی را باختن ...انتظار و انتظار .................................................
من با یک نگاه تو زنده ام پس نگاهم کن تا زندگی کنم.
من دیر زمانی به او نگریستم چندان که چون نظر از وی باز گرفتم در پیرامونم همه چیز به هیهات او در امده بود انگاه دانستم که دیگر از او گریزی نیست
وقتی سرتو رو شونه های کسی میذاری که دوستش داری احساس مسکنی ارامش دنیا نصیب تو شده و وقتی کسی که دوستش داری سرشو رو شونه هات میذاره فکر میکنی قوی ترین فرد جهانی
یادم آید : تو به من گفتی :
از این عشق حذر کن!
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن
این شعر ها گفته های دوستان بود
khoshbakhti mesle parvane ast.vaghti ke be donbalash ravi momken ast az dastanat begorizad va gereftanash barayat moshkel shavad.
ama vaghti aram dar gosheyi neshasteyi momken ast roye dastat beneshinad.shoja an nist ke har darkhasti ra ghabol konad,
shoja an ast ke darkhsti ke ghader be anjame an nist
rad konad.az hame chiz gozashtano be hame chiz residan mohem nist.
mohem az che gozashtano be che residan ast......
argez labkhand ra az labat tark nakon
hata vaghti ke narahati,
chon har ka labkhande to shavadشبی پرسیدمش با بی قراری به غیر از من کسی را دوست داری؟ز چشمش اشک شد از شرم جاری میان گریه هایش گفت اری
سلام بچه ها ....امروز روز دوم وبلاگم است....خیلی خوشحال میشم اگه کمکم کنید و اگه جایی به نظرتون خالی میاد بگین
یکی را دوست میدارم ولی افسوس که او نمیداند..........نگاهش میکنم شاید ...بخواند از نگاهو که او را دوست میدارم...[[[sh]]]