عشق

عاشق و معشوق...سوز دل

عشق

عاشق و معشوق...سوز دل

شب بی ستاره

 من گرفتار سکوتی هستم

که گویا قبل از هر فریادی لازم است

 

 

 

 

این شعر و تقدیم میکنم به  شیدای مهربونم و همه کسانی که در مسیر سخت زندگی قدردان همسفر خود هستند

همین......

 

 

بده دستات وبه من تا باورم شه پیشمی

 

میدونم خوب می دونی تارو پود و ریشه امی

 

تو که از دنیا گذشتی واسه ی یک خنده ی من

 

چرا من نگذرم از یک پوست و خون یه اسم تن

 

تو خیالمم نبود دوباره عاشقی کنم

 

ممنونم اجازه دادیی با تو زندگی کنم

 

نمیدونم چی بگم که باورت شه جونمی

 

توی این کابوس درد رویای مهربونمی

 

میدونی با تو پرم از شعر و ستاره

 

میدونی بی تو لحظه حرمتی نداره

 

میدونی در تو این خدا بوده

 

که تونسته گل عشقو بکاره

 

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه باز

 

به عشق تو , تو لحظه هام حادثه وقصه ساز

 

به جون خودت که بی تو از نفس هم سیر میشم

 

نمیدونم چی میشه بد جوریی گوشه گیر میشم

 

ممنونم که بچه بازی هام و طاقت میکنی

 

هر چقدر بد میشم اما تو نجابت میکنی

 

هر کجای دنیا که باشم با منی و در منی

 

نگران حال و روزم بیشتر از خود منی

 

میدونی با تو پرم از شعرو ستاره

 

میدونی بی تو لحظه حرمتی نداره

 

میدونی در تو این خدا بوده

 

که تونسته گل عشقو بکاره

 

یا علی

 

   

 

اگه تنهام . اگه پیرم. اگه عاشقی فقیرم.

دل دورت دور از من.

تو بدوت برات میمیرم.

دل من ببین چه خسته ام؟

چشمهامو از همه بسته ام

عمریی با تنپوش مشکی سر راه تو نشستم

 

 

هیچ چشمداشتی ندارم از آنهایی که دوست شان می دارم ! از آنها جز این نمی خواهنم که آزاد باشند.

این حق آنهاست که گاهی بی هیچ دلیل و تو جیهی مرا ترک کنند و بروند.

دلایل و توجیح ها همواره کاذبند. بنابراین نیازی به آنها ندارم.

 

 

 

 

 

 

 

هنوز زنده ام.

هنوزپرسه زن جاده ها و تماشگر چهره ی دوست داشتنی آدم هایم.

هنوز امید می بندم  , آواز میخوانم ,  می خندم و اشک میریزم.هنوز زنده ام....

 

وقتی بمیرم

عشق هایی که دیگران به من بخشیده اند و یا

عشق هایی که من به دیگران بخشیده ام,  همگی در کنارم خواهند آرمید.

 

   

مرگ  از من چیزی نمی ستاند!!!

من هر آنچه را که قیمتی بوده است , پیشاپیش بخشیده ام.

 

برگها می خشکند و می ریزند , مانند قلبی که خاطره ی تلخ از دست دادن یاری را به یاد می آورد.

 

 

تصویر عشق ۰۲

گل اومد بهار اومد میرم به صحرا
عاشق صحراییم بی نصیب و تنها
دلبر مه پیکر گردن بلورم
عید اومد بهار اومد من از تو دورم

گر بیام از این سفر ای گل عذارم
از سفر طاق طلا برات میارم
دلبر مه پیکر گردن بلورم
عید اومد بهار اومد من از تو دورم

ز تو خواهم ز تو خواهم
عهد عشقی که بستی وفا کنی
یاد ما کنی
از چمنها گر گذشتی یاد من کن
گر شنیدی سرگذشتی یاد من کن
دلبر مه پیکر گردن بلورم
عید اومد بهار اومد من از تو دورم

گل اومد بهار اومد میرم به صحرا
عاشق صحراییم بی نصیب و تنها
خوش ادا بالا بلا شیرین زبونم
مانده ام دور از تو و از آشیونم

آشیونم رو گل خودرو گرفته
سبزه از هر گوشه تا زانو گرفته
گر بیام از این سفر ای گل عذارم
از سفر طاق طلا برات میارم

ز تو خواهم ز تو خواهم
عهد عشقی که بستی وفا کنی
یاد ما کنی
از چمنها گر گذشتی یاد من کن
گر شنیدی سرگذشتی یاد من کن
گر بیام از این سفر ای گل عذارم
از سفر طاق طلا برات میارم

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی
آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی
فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت
دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت
حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه
 جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه
ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه
از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه
دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون
فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون
فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم
حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم
رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی
قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی
نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت
برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت
به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته
 یه قلب تنها و کبود هلاک یه نگاهته
من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره
بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره
روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی
بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی
یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب
 یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب
فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه
غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه
چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی
تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی
اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون
منم تو رو سپردم دست خدای مهربون
راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم
رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم
از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره
زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره
غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه
سرفه های مکررم مال هوای دوریه
گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه
 مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه
تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟
دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره
از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون
همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون
یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره
داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره
یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم
تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم
امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی
فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی
گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست
با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست
عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه
یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه
تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم
داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم
وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر
حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه
تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه
زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه
دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه
تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه
مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه
دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار
تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار
فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم
به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم
اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب
که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن
نورشونو بدرقه پاکی خنده هات کنن
یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره
مریم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره

 

شبی در شب ترین شبها، تو ما هم می شوی آیا

تو تسلیم تماشا ی نگاهم می شوی آیا

شبیه یک پرنده، خیس از باران که می آیم

تو با د ستان پر مهرت، پناهم می شوی آیا

پس از طی کردن فرسنگها راهی که می دانی

کنار خستگیها، تکیه گاهم می شوی آیا

شناکردن میان خاک را بد من بلد هستم

تو اقیانوس موج آماج را هم می شوی آیا

نگاه ناشیانه من به هستی داشتم عمری

تو تصحیح تمام اشتباهاتم می شوی آیا

ا گر بی روز و بی تقویم ماندن من

به و صل فصلهایت ، سال و ماهم می شوی آیا

برای دوستم داری گواهت بوده ام عمری

برای دو ستت دارم گواهم می شوی آیا

شب افسانه ای با تو طلوع تازه ای دارد

تو د ر صبح اساطیری پگا هم می شوی آیا

خداخیلی بزرگ است و به من اصلا نمی آید

توشیطان هستی و کوچک،الهم می شوی آیا

صبور و ساد ه ای اما ،عمیق و ژرف،عشق من

برای حرف نجوا، نعره چاهم می شوی آیا

پس از صد سال ا گر بد ترجمه کردی نگاهم را

به پاس اشکهایم عذر خواهم می شوی آیا

مقام باخت دارم من چون که حال برد داری تو

بدون بازی شطرنج، شا هم می شوی آیا

تو شیرینتر از آن هستی که شادابیت کم گردد

و از خود تلخ می پرسم تباهم می شوی آیا

شکوه عشق!

شکوه عشق یعنی جام باده

شکوه عشق یعنی قلب ساده

شکوه عشق یعنی اوج بودن

شکوه عشق  را در شعر سرودن

شکوه عشق یعنی  فصل پاییز

شکوه عشق ها در جام لبریز

 

من گریه عاشقان را می فهمم

نامردی این زمانه را می فهمم

عاشق شده ام ..................

 هم عشق و هم بهانه را میفهمم

تو را همچون بهاران دوست دارم

تو را همچون برف و باران می پرستم

تو از شهر قشنگ عاشقانی

تو ای یار ِِِ یاران را می پرستم

تو را از جان و مال می پرستم

توی در خاطرم هر جا که هستم

  

در این اعماق دریا           درون این صدف زیبا

                     نشسته ام تنها

کسی ندارد نشانی از من

کسی ندارد امیدی به من

کسی نداند کجا هستم من

کسی نداند که عاشقم من

 

پرواز چـــــــو می کــــردم تو بال و پرم بودی
هر جــا که سفر کــــردم تو همسفرم بودی
در غربت و تنهایـــی در مستـی و هشیاری
هر جــــــا که نظر کـــــردم تو در نظرم بودی
در خواب چو می رفتم با یـــاد تو می خفتم
من خاک رهــــت بودم تو تاج ســــــرم بودی
در وحشت و تردیـــــدم ره را ز تـــو پرسیدم
در ظلـــمت شـــــبهایم تو راهــــــبرم بودی
در مهلـــــــکه ی دنیا از خــــــصم نترسیدم
زیرا که به هر تیغی هـــــمچون سِپرم بودی
هر جا که سخن گفتم از عشق تو میـگفتم
هر راه کـــــه می رفتم تو در گــــــذرم بودی
هرگـــز نروی از دل تا جـــــان به تنـــم باشد
«رها» تو تمــــنای چشمــــــان تَــــرَم بودی

فقط  برای تو !....

بر بالای افق ایستاده ام

به روزی من اندیشم که با تو باشم

جانم را به یاد صبحگاهی می سپارم

با همه خداحافظی می کنم

چرا که تو درمنی در تار و پودم

و موجی لطیف بر خواسته از جان تو

تا عمق جانم می دود ............

و راهی جاودانه پیش رویم گسترده می شود

و من پرواز می کنم به سمت تو

به تو می اندیشم به ارمغان صبح   با نامت   که عاشقانه بر

بر زبان جاری می کنی  .........

به تو می اندیشم ای عشق

به تو می اندیشم ...........!